نوشته شده توسط محمدباقر فرهند | یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 23:48 زلزله بم ، اولین تجربه مستقیم من در یک وضعیت بحرانی بود . یادم می آید تازه نامزد کرده بودم و درس دانشگاهم تمام شده بود ؛ در ان روزها با هلال احمر ارتباط نزدیکی داشتم و حدود ساعت 11ظهر حادثه با هواپیما به فرودگاه بم اعزام شدیم . بیش از یک هفته در اجرای ماموریت های محوله در کنار همه دوستانی که امروز هر کدامشان در جایی از این سرزمین پهناور در حال خدمت به مردم هستند . در انجا پس از پروازهای مکرر با هلیکوپتر به سمت کرمان و رفسنجان در یکی از پروازها مجبور شدیم کپسول اکسیژن داخل پرواز را برای یکی از مصدومین استفاده کنیم و البته وی متاسفانه فوت کرد . به فرودگاه بم که برگشتیم وقتی جهت تعویض کپسول مراجعه کردم با تعجب به من گفتند باید فرمی را پر کنید و امضاء بگیرید و این آغاز بوروکراسی 4 ساعته ای بود که من و یک هلیکوپتر را با کلی آدم معطل کرد . بماند که اسم مسئولین آن موقع که الان هم مسئول هستند محفوظ باشد و همانند فرماندهان عالی رتبه در ماشین های آنچنانی در فرودگاه نشسته بودند و گویا که در حال پر کردن یک فیلم جنگی آمریکایی هستند دستور می دادند . راستش من در همانجا با کلی مطلب دیگه که نمی شه گفت فهمیدم اوضاع
مدیریت بحران در این کشور بیش از این حرف ها خراب است . این تجربه در جاهای مختلفی تکرار شد تا اینکه در سربازی نیز بارها پایگاه اطلاع رسانی محمدباقر فرهند...
ادامه مطلبما را در سایت پایگاه اطلاع رسانی محمدباقر فرهند دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7farhand0 بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 12:15